محل تبلیغات شما

سلام دوستان
خوبین خوشین
چکارا میکنید این روزا
منکه ماه رمضون افتاده بودم همش هرکار داشتم به این فکر میکردم بعد ماه رمضون انجام بدم
ضعف میکنم همش دراز کشیدم  ینی خدا میگه تو هم با این روزه گرفتنت
فک کن مثلا سال دیگه سر خونه خودم باشم باید افطار و سحر هم حتما آماده کنم. واااای کی میتونه اینکارا بکنه 
تنبل هم شدم کلا بیکار شدم حوصلم سر میره حالا فردا هم ک روز آخر ماه رمضانه. همش تو دلم میگفتم بذار ماه رمضان تموم شه یه کاری میکنم ولی آیا واقعا یکاری میکنم؟
همچنان در آرزوی یک روان شناس خوب شدن به سر میبرم ولی سخته و من دروغ چرا میترسم
از طرفی هم میدونم ک اگ دنبالش نرم، هیچ وقت به اون حس رضایته نمیرسم
گاهی وقتا فک میکنم خیلی میتونم گاهی وقتا هم فک میکنم خیلی راه داره تا بتونم.
نمیدونم، دلم پیشرفت میخواد
چه خوب میشد اگ تابستون عروسی میگرفتیم اما همه میگن زودتر از پاییز نمیشه
ساعت دو شبه ولی من اصلا خوابم نمیاد گشنمم هست ولی میترسم سحر دیگه نتونم چیزی بخورم
یه حسی دارم ولی نمیتونم تحلیلش کنم به قول استادم حالت چگونگی بهم دست داده خخخ
بیشتر فکرم مشغوله
امشب داشتم به بابا مامانم نگاه میکردم پیش خودم میگفتم کاش من میتونسم بهشون بگم چقد دوسشون دارم ولی چون هیچ وقت اینجوری نبودم الان هم برام خیلی سخته
بعضی وقتا دلم میخواد بغلشون کنم خخخ
خیلی برام با ارزشن ولی نشون نمیدم
اینقد دلم میگیره وقتایی ک فکر میکنن من حواسم به صادق بیشتر هست صادق حواسم بهش خیلی هست ولی هیچ وقت هیچکس نمیتونه جای کس دیگه ای رو بگیره همونطور ک من جای خانواده صادق رو براش نمیگیرم
امروز یه متن تو اینستا خوندم نوشته بود اگه خیلی بهت گیر میدم روت حساسم همش از دستت ناراحت میشم ینی دوست دارم اگ دلم نمیخواد با کسی غیر خودم بخندی و با غیر خودم حرف بزنی ینی خیلی دوست دارم
شاید قبلا اینارو به عنوان یه سری جملات احساسی میخوندم ولی الان بهش فکر میکنم که چرا دوست داشتن رو درست بلد نیستیم یاد نگرفتیم که چجوری باید کسی رو دوست داشت. حتی فکر هم نمیکنیم ک این مدل دوست داشتن اشتباهه و شاید ناشی از خلا ها و یا آسیب ها باشه و یا نهایتا آموزش اشتباه
بعضی وقتا فکر میکنم چقد ازدواج مقوله قشنگیه ازین بابت ک خیلی چیزا رو یاد میده
من به جرات میتونم بگم واقعا در این یه سالی ک با صادق بودم خیلی رشد کردم
اولا خیلی حس مالکیتم زیاد بود روش فکر میکردم اینجوری ینی دوسش دارم به قول همون متن اگ گیر میدم یا حساسم روش به حساب خودم ینی دوسش دارم
ولی بعد فکر کردم آدم کسی رو ک دوست داره نباید آزار بده حس کردم قبل اینکه بریم سر خونه خودمون نیاز دارم خیلی کتاب هارو بخونم به قول دکتر فرهنگ وقتی آدم یه آب‌میوه گیری هم میخره اول دستورالعملش رو میخونه ک چجوری وصلش کنه و باهاش کار کنه که یه وقت اشتباهی نزنه داغونش کنه اون وقت برای زندگی کردن برای یه عمر اونم با یه آدم متفاوت حاضر نیست کتاب بخونه یاد بگیره دستورالعمل هارو.
یه کتاب خوندم درباره همین دوست داشتن و اینا اسمش بود هنر عشق ورزیدن از اریک فروم
خیلی کتاب خوبی بود حدودا 3 یا 4 ماه پیش بود ک خوندمش و تا حدود زیادی دیدگاهمو به عشق تغییر داد اینکه نوشته بود عشق ورزیدن خودش هنره و باید یاد گرفت. اینکه مرحله اول عشق ورزیدن احترامه.
و یه کتاب هم خوندم درباره دنیای مردها
وای ک چقد جالب بود با اینکه خیلی چیزا رو فکر میکردم میدونم ولی هرچی بیشتر این کتاب رو میخوندم واقعا بیشتر حیرت زده میشدم
اینکه میگم حیرت زده اغراق نیست اینقد برام جالب بود ک انگار دارم رازی رو کشف میکنم و دلم میخواست تو یه زمان کم همه شو بخونم و خسته نشم تا تموم بشه
چقد چیزا ک از مادرهای خودمون یاد گرفتیم و فکر میکردیم درسته اما در واقع داشتیم عشق رو میکشتیم
خلاصه این دو سه تا کتاب خیلی خوب بودن واسه همین میگم خیلی ازدواج باعث رشد میشه
مخصوصا حرف زدن واقعا این چجوری حرف زدن ک اصن واسه خودش مقوله ایه و فکر میکنم مهمترین بخش زندگی همینه ک بلد باشیم چجوری حرف بزنیم
برا اینکه بفهمم چجوری حرف بزنم با صادق باید سعی کنم دنیاشو بیشتر و بیشتر بشناسم تا بفهمم چجوری فکر میکنه و چجوری منو میشنوه. مخصوصا اینکه به چشم خودم دیدم چقد متفاوت فکر میکنه   وای خدا چقد جالبه خخخخ
جالب و سخت!
هرچند سختیش بخاطر روش های اشتباهیه ک یه عمر میتونم بگم تو جامعه مون رواج داره و همه از همدیگه یاد گرفتن
اگ همه اینقد وسواس داشته باشن واسه رفتار صحیح واسه یاد گرفتن، یه نسل درست میشه
هیچکس بی عیب نیست منم نیستم اما همینکه دارم سعی میکنم یاد بگیرم خوشحالم، خوشحالم ک رشد کردن خودمو با صادق احساس میکنم. 

من خوابم نمیبره معلومه؟
خخخخ یه کوچولو حالا درد و دل کردم! والااا
رفقا من خیلی گشنمه حالا یه لیوان شیر ک نمیزنه تو اشتهام نه؟؟
یه صداهایی هم از اشپزخونه داره میاد جلل خالق همه شب زنده دار شدن ها!  چرا هیشکی شبا نمیخوابه؟!
من برم یچی بخورم
فعلنی رفقاا
هیییی صدا قاشق چنگال هم میاد
دیگه نمیشه وایساد باید برم تا سرم بی کلاه نمونده
خخخخخخ
باباااای



پایان نامه و نقش برجسته..

تابلو افرینش و سه اسب

درگیر پایان نامه

ک ,یه ,خیلی ,هم ,فکر ,رو ,فکر میکنم ,عشق ورزیدن ,با صادق ,هیچ وقت ,دارم ولی

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

duddgerrendpyr Marie's page Charles's style نسیم مدرسه وبلاگ مستند شهید حاج شیخ جواد قاسم پور مهندسی شهر سازی پیام نور کرمانشاه حضرت آیة الله محمد حسن قدیری(رضوان الله علیه ) دوره آموزش VMWARE VSPHERE 6.5 شهدای گرمسار tentpolocphy