محل تبلیغات شما
سلااااااااااااااااااااام دوستاااااااااااااااان
چطور مطورین؟ چه میکنین تو این ایام؟
من اومدم یکم فلشمو پاک سازی کنم گفتم یه سر هم این ور بزنم
نگم که چقد حوصلم سر میره 
نه که بیکار باشم نه اتفاقا کلی کاری هست که انجام بدم ولی برنامه ای نمیریزم 
همش هم میخوام یه برنامه ای بریزم ولی پیش خودم میگم ولش کن بذار رفتم سر خونه خودم بهتر میتونم برنامه بریزم 
اخه خونه خودمون نسبتا شلوغ پلوغیه بالاخره یا بچه های خواهرا اینجان یا مامان کار بهم میسپاره خلاصه نمیشه دیگه
منو صادق هم چند روز پیش برای سومین بار صیغه محرمیت خوندیم خخخخ 
خب ما که نامزد شدیم چند وقت بعدش صیغه محرمیت خوندیم که محرم باشیم چند ماهی خوندیم دوباره تموم شد دوباره خوندیم و چند روز پیش که من واقعا به صادق برای سومین بار گفتم بله!!
خواهرم میخندید میگفت اخه تو چقد عروس میشی 
گفتم بده همش جشن دارین عروسی دارین ؟؟
بعدم گفتم فک کن الهام در 80 سالگی : عصای طلا اوردیم دخترتونو بردیم 
برخلاف دو تا خواهرم که عقد بستن نه من و نه صادق دوست نداشتیم عقد بشیم 
اینجوری فقط  میخواستیم نامزد باشیم ولی ازاد تر باشیم برا رفت و امد هامون 
سر به سر صادق میذاشتم میگفتم من خسته شدم از بس باهات ازدواج کردم  جوونیم به پات ریختم ولی یه قرون مهریه نگرفتم  میگفت الهام یه سال نشددد جوونی؟؟؟!!
خخخخ 
نمیدونه که من اگه صد بار دیگه هم ازدواج کنم بازم اونو انتخاب میکنم به احترام این جمله عاشقانه یک دقیقه سکوت 
به قول مبینا اییییییش چندششش
خخخخ
ولی از یه لحاظ خوب شد که ما نمیتونیم عروسی بگیریم اونم اینکه من اصلاااا دلم نمیخواست یه بنده خداهایی رو واسه عروسیم دعوت کنم که مامانم هم میگفت حتما باید باشن حالا خداروشکر دیگه مجبور نیستم  قال عروس مثبت اندیش
خب من برم دوتا عکس هم میخوام پرینت بگیرم واسه تابلوهام بریزم تو فلش 
یه سر هم برم پایین ببینم پدر و مادر گرام چه میکنن
فعلنیییی رفقااا

پایان نامه و نقش برجسته..

تابلو افرینش و سه اسب

درگیر پایان نامه

هم ,یه ,سر ,ولی ,صادق ,خوندیم ,سومین بار ,برای سومین ,محرمیت خوندیم ,سر هم ,که من ,صیغه محرمیت خوندیم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اردوگاه دورگه دانلود رایگان مدل سه بعدی Basketlinne Barn|NBA Linnen Sverige mezinsarear Maria's blog loyflicchorpa موبو موبایل سازه ایرانی مرجع کتابهای فارسی و داستانی منتشر شده در فضای مجازی و این منم زنی تنها در انتظار معجزه ای سبز . . . سرطان